فر یب با ند رفسنجا نی را نخورید
شرا یط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در ایران روز بروز حادتر می
شود و جنا یتکار پلید و شیطان صفت جناب خامنه ای بزودی بدار فانی می پیوند و از محکمه ملت جان سالم بدر میبرد و پس از مرگ ایشان شورای رهبری جایگزین ولایت فقیه می گردد و احتمال انتخاب ولی فقیه در کوتاه مدت تقریبا غیر ممکن است .و اگر ولی فقیهی نیز انتخاب نکنند و به این ترتیب بهانه را از دست مخالفین حضور ولی فقیه در ساختار نظام نیز بگیرند و همچنین پز نوآوری هم بر اساس مصحلت نظام بگیرند و با چنین ابتکاری وحدت نظام هم بهتر حفظ میشه و دیگر بر سر ولی فقیه کی باشد دعوا راه نمی افته و غوغا سالارها هم با کمی افزایش جیره و مواجب آروم میگیرند و جناح رفسنجانی و شرکا دست پیش گرفته اند و بزودی سر احمدی نزاد را زیر آب می کنند و اگر پای جنگ و خونریزی باشد اتفا قا دو تن از مسببین آن همین آقایان رفسنجانی و خاتمی هستند پروزه غنی سازی اورانیوم و ساختن بمب اتمی که از زمان احمدی نزاد شروع نشده این بروزه در زمان رفسنجانی طراحی و برنامه ریزی شد ودر دوره آقای خاتمی مشغول به غنی سازی بود .و هم اکنون در شرف تکوین است و در اینکه دولت احمدی نزاد اوج بی لیاقتی و بی مسنولیتی را به نمایش گذاشته شکی نیست ولی عدم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی بر اساس عملکرد تمامی این جناحها شکل گرفته آقای خاتمی که دست قاجار را هم از بی عرضگی از پشت بست .رفسنجانی که سر کرده قاتلین و جانیان است وما که فراموش نکرده ایم نقش کلیدی رفسنجانی را در قتلهای زنجیره ای ومیکونوس همین رفسنجانی در سال 1994 با عث ترور 85 نفر در مرکز یهودیان در بونیس آیرس در آزرانتین شد و هم اکنون آرزانتین حکم جلب بین المللی هاشمی رفسنجانی را در خواست کرده حال چرا برخی هنوز دست بدامان چینین عناصر رسوایی می شوند آیا لیاقت مردم ایران را بیش از این نمی بینند آیا به حکومت جلادان و قاتلان آنقدر خو گرفته اند که غیر از آن مدلهای نا کار آمد وطن بر باد ده مدل دیگری را متصور نیستند به تعبیر من خاتمی و رفسنجانی و احمدی نزاد جک
تاریخ و قالیباف و کروبی وبد ترین وبیفایده ترین افراد درعرصه سیاست ایرانند و مجمومه عملکرد آنها تنها تلاش برای حفظ سمت و موقعیت خود و باند مافیای شان بوده وهست وسالها داستان بدبختی ایرانیان فیلم شده و به هر کوی وبرزن لینک می شود این ظلم بزرگی است که حاکمان ظالم وقت در حق این ملت روا دارند ایرانیان مستحق بهترنیها هستند.
فرزانه مهدی بیگی
شیرین عبادی: طرح سهمیهی جنسیتی دانشجویان کاملا مغایر با حقوق زن است
اخبار روز
آدينه ۱٣ بهمن ۱٣٨۵ - ۲ فوريه ۲۰۰۷
یک وکیل دادگستری اظهار داشت: هر گونه محدودیتی در ایجاد تحصیل برای زنان به بهانهی «قداست جنسیتی» مطرود و مردود است.
شیرین عبادی در گفتوگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در رابطه با طرح سهمیهی جنسیتی دانشجویان اظهار داشت: این طرح که اخیرا از سوی تعدادی از نمایندگان تقدیم مجلس شده، کاملا مغایر با حقوق زن است و علاوه بر آن عدالت را در تحصیل در نظر نگرفته است.
وی اظهار داشت: وقتی که ملاک و معیار برای ورود به دانشگاه، میزان قبولی در کنکور و نمره باشد، در نظر گرفتن سهمیه، کاری است که هم به دانش عمومی صدمه میزند و هم برخلاف حقوق زن به شمار میرود.
عبادی با بیان اینکه در همهی کشورها برای تشویق دختران برای ادامهی تحصیل سهمیهای به نفع زنان در نظر میگیرند، تصریح کرد: در ایران خوشبختانه دختران با تلاش فراوان، گوی سبقت را در مسابقات علمی از پسران ربودهاند و چنین طرحی با دستاویز و بهانههایی چون «قداست جنسیتی» یا اینکه خانمها باید به دنبال علمی باشند که در خانه از آن استفاده شود، مربوط به افکاری است که شاید دویست سال از عمر آن گذشته است.
وی افزود که شاید در دویست سال گذشته چنین افکاری خریدار داشت اما اکنون که بار هزینههای
زندگی مشترک بر دوش زنان و مردان به تساوی وجود دارد و زنان در کلیهی رشتهها شاغل هستند چنین بهانههایی فقط برای محروم شدن دختران از تحصیل و محکوم کردن آنان به این است که در خانه نشسته و صرفا فعالیتهای خانه و منزل را انجام دهند.
محدودیت در ایجاد تحصیل برای زنان به بهانهی «قداست جنسیتی» مطرود و مردود است
عبادی با تاکید بر اینکه این افکار با فرهنگ فرهیختهی زنان ایرانی مغایرت دارد، خاطر نشان کرد: هر گونه محدودیتی در ایجاد تحصیل برای زنان به بهانهی «قداست جنسیتی» مطرود و مردود است. زنان و دختران دانشجو که با لیاقت شخصی سد کنکور را شکسته و وارد دانشگاهها میشوند با این طرح مخالف هستند.
این وکیل دادگستری گفت: از نمایندگانی که چنین طرحهایی را ارایه دادهاند خواهش میکنم با توجه به وضعیت زنان ایرانی و وضعیت زنان در جهان امروز این طرح را پس گرفته و به
جای آنکه تصور کنند دانشورزی و سوادآموزی برای زنان ارکان خانواده را سست میکند یا اینکه سن ازدواج را در زنان بالا میبرد، باید توجه داشته باشند آنچه مانع از ازدواج جوانان میشود هزینهی بالای زندگی است که باید فکری برای آن کرد.
وی افزود: اگر بنا باشد که زنان را به هر بهانه از تحصیل و در نتیجه از مشاغل اجتماعی بیرون راند، این باعث میشود که تمام بار درآمد خانواده به دوش مردان افتد و با گرانی روزافزونی که وجود دارد این امر مشکلات را چندین برابر خواهد کرد.
محروم ساختن زنان از مهریه ظلمی مضاعف است
عبادی همچنین در رابطه با بخشنامهی اخیر سازمان ثبت در مورد نحوه پرداخت مهریه اظهار داشت: متاسفانه قوانین خانواده در ایران به صورت یکطرفه و به نفع مردان تنظیم شده و تنها امتیاز قابل قبولی که برای زنان در نظر گرفته شده بود، مسالهی مهریه بود.
وی با بیان اینکه شخصا با مهریهی بالا برای زنان مخالف هستم، افزود: باید توجه داشته باشیم در
کشوری که به موجب قانون، طلاق یکطرفه در اختیار مرد است و مرد میتواند حتی بدون داشتن عذر موجه ولو با مراجعه به دادگاه هر زمان که بخواهد زنش را طلاق بدهد، در کشوری که به موجب قانون مردان حق دارند ۴ زن عقدی و بینهایت زن صیغهای اختیار کنند، در کشوری که خروج از کشور و گرفتن
پاسپورت و کار کردن زن موکول به موافقت شوهر است، محروم ساختن زنان از مهریه ظلمی مضاعف است.
این وکیل دادگستری ابراز داشت: به جای اینکه قوهی قضاییه درصدد صدور چنین بخشنامهای برآید که ظلم به زنان را بیش از پیش اضافه کند، بهتر است برای برابری زن و مرد در عرصهی خانواده فکری کند.
عبادی ادامه داد: به عنوان مثال تعدد زوجات خطری است که خانوادهها را تهدید میکند و از سویی اختیارات بیحد و حصر شوهر و اینکه در قانون صراحتا ذکر شده که ریاست خانواده به عهدهی مرد است و اینگونه مسایل باید مورد بازنگری قرار گیرد نه اینکه حق جزیی زنان با یک بخشنامه از بین برود.
قتل یک زن بانه ای در روز زن
اخبار روز: ۱۵ مارس ۲۰۰۷
خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان: یک زن جوان اهل شهر بانه به نام "عظیمه" روز ٨ مارس توسط برادرانش به قتل رسید. نامبرده بدلیل آنکه برای ازدواج از برادرانش اجازه کسب نکرده و خود سرانه اقدام به ازدواج مجدد کرده بود، توسط آنان کشته شد. گفته می شود عظیمه پیش تر ازدواج کرده بود و چهار فرزند خردسال حاصل ازدواج قبلی وی است.
خواهرمان را به خاطر مسایل غیراخلاقی کشتیم
اخبار روز ۲٣ فوريه ۲۰۰۷
تحقیقات پلیس کردستان برای دستگیری دو برادر که خواهرشان را به بهانه سفر به تهران از منزل خارج
کرده و طی یک تماس تلفنی، خبر قتل او را به اطلاع پدرشان رساندند، آغاز شد.
به گزارش خبرنگار «حوادث» ایسنا، مقارن بیست و هشتم بهمن ماه، هوا به تازگی روشن شده بود، دو برادر که طبق قرار قبلی تصمیم به عملی کردن نقشه
هولناکی داشتند، با عجله از خواب بیدار شدند. خواهر ۱٨
سالهشان «آرزو» را نیز از خواب بیدار کردند. ساعت حدودا ٨ صبح بود.
به پدرشان گفتند که میخواهند برای انجام کاری به تهران بروند. از روستای «ماضی بن» شهرستان سروآباد کردستان تا تهران راه زیادی بود. کوله باری نداشتند. همان لباسهای همیشگی را به تن کرده و سه نفری از منزل خارج شدند.
نیم ساعت هم از رفتنشان نمیگذشت که ناگهان صدای زنگ تلفن به صدا درآمد، «بختیار» بود، پسر بزرگ خانه.
پدر که گوشی را به دست گرفت با شنیدن جملات او بیحرکت، گوشی به دست ایستاد. نمیدانست چه واکنشی نشان دهد. مادر به سرعت به سمت تلفن حملهور شد. شنید که «بختیار» گفت: «من و «شورش»، «آرزو» را کشته و جسدش را زیر پل انداختیم.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، پس از این اعلام، پدر سراسیمه به سمت محل اعلام شده حرکت کرد. تمام مسیر دعا میکرد که حرفهای «بختیار» مزاحی بیش نبوده و جسدی را در محل مشاهده نکند، اما تقدیر به گونهای دیگر رقم خورده بود؛ برای او و دختر ۱٨ سالهاش.
به محل که رسید جسد غرق به خون دخترش را دید. بیحرکت ماتش برد. نفهمید چگونه دستش به طرف عکسی که کنار جسد دخترش قرار گرفته بود، رفت. عکسی از «آرزو» بود. عکس را برگرداند. خط «شورش» بود: «خواهرمان آرزو را به خاطر مسایل غیراخلاقی کشتیم».
دیگر هیچ نگفت. به جسد هم دست نزد. همانجا مات و مبهوت قدرت هیچ حرکتی نداشت. اهالی روستا ساعتی پس از وقوع قتل، زمانی که جسد دختر جوان
را غرق به خون زیر پل دیدند، به سرعت پلیس را در جریان موضوع قرار دادند.
ماموران پلیس نیز با اعزام به محل و مشاهده جسد، از آنجا که نحوه مرگ حکایت از قتل داشت، پروندهای در همین خصوص تشکیل داده و در پی آن بررسیها را آغاز کردند.
به گزارش خبرنگار ایسنا مستند بر اعلام فرماندهی انتظامی کردستان، پس از احراز هویت جسد، تحقیقات
پلیسی ادامه داشت تا این که حین بررسی صحنه جرم یکی از افراد حاضر در محل به سمت ماموران پلیس رفته و خود را پدر مقتوله معرفی کرد.
او در گفتوگو با پلیس، ماجرای سفر دختر و دو پسرش به تهران، تماس تلفنی و رفتن به محل قرار گرفتن جسد را بازگو کرد.
با اظهارات پدر مقتوله، از آنجا که پس از وقوع قتل دو برادر جوان او نیز ناپدید شده بودند، تحقیقات پلیسی جهت دستگیری آنها در دستور کار قرار گرفت.
مادر و دختر اسیر بدگمانیهای پدر خانواده با چاقوی ضامندار سر بریده شدند
اخبار روز۱۶ مارس ۲۰۰۷
مادر و دختر اسیر بدگمانیهای پدر خانواده با چاقوی ضامندار سر بریده شدند.
سرهنگ اسماعیل هادئی، رییس پلیس آگاهی استان تهران در گفتوگو با خبرنگار «حوادث» ایسنا، در تشریح این حادثه گفت: ساعت ۱۷:۱۵ عصر روز پنجشنبه ۱۹ اسفند ماه، طی تماسی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ شهرستان دماوند، پلیس در جریان وقوع جنایتی در منزل مسکونی واقع در محله قلعه سنگی قرار گرفت و بدین ترتیب اکیپ دایره جنایی جهت بررسی صحنه جرم وارد عمل شدند.
وی افزود:ماموران پس از حضور در محل مورد نظر که یک ساختمانی نوساز بدون درب ورودی بوده
است، در ضلع شمالی این خانه با جسد بیجان دختر ۱۴ سالهای با موهای مشکی و لباس منزل مواجه شدند که به صورت طاق باز در حالی در گوشه سالن پذیرایی افتاده بود و آثار جراحات شدید وارده با یک جسم برنده و نوک تیز به سینهاش نزدیک به قلب دیده میشد.
بر اساس گزارش بررسی صحنه جنایت، البسه مقتول به هویت «م» کاملا آغشته به خون بود و گردنش از ناحیه بناگوش کاملا بریده شده بود.
رییس آگاهی استان تهران در ادامه به کشف جسد زن ٣۴ سالهای که در شش قدمی جسد دختر نوجوان در
سالن پذیرایی محل جنایت افتاده بود، اشاره کرد و به ایسنا گفت: جسد دوم متعلق به زنی با موهای مشکی و تقریبا لاغراندام بود که بر کف سالن پذیرایی طاق باز افتاده بود که با بررسی جسد، آثار تعداد ٨ ضربه جسم برنده نوک تیز وارده به ناحیه پشت و دو ضربه به بازوی سمت چپ در حالی مشاهده شد که گردن مقتول از بناگوش چپ از زیر گردن بریده شده و البسه وی آغشته به خون بود.
وی در ادامه گفت: در حالی که از صاحبخانه محل و پدر و شوهر مقتولان اثری نبود، تلاش کارآگاهان جهت کشف آلت قتاله که به نظر میآمد در محل باشد، آغاز شد و به این ترتیب پس از بررسی کامل صحنه وقوع جنایت، یک عدد چاقوی ضامندار تاشو که کاملا آغشته به خون بود با دسته چوبی و تیغه استیل و یک عدد گیره که جهت نصب به کمر تعبیه شده بود، در ضلع شرقی ساختمان کشف و توقیف شد.
سرهنگ هادئی درباره نحوه دستگیری متهم به قتل گفت: کارآگاهان جنایی با بررسی صحنه جرم، مظنون اصلی ارتکاب به قتل دختر و مادر را پدر خانواده دانسته و تلاش برای دستگیری وی به هویت «ن، ع» ۴٣ ساله را آغاز کردند تا سرانجام وی به همراه پسر ۱۶ سالهاش «الف ،ح » (محصل) دستگیر شدند.
بر اساس گزارش تحقیقات اولیه جنایی از متهمان به ارتکاب قتل، «ن» با پذیرش ارتکاب هر دو فقره قتل درباره انگیزه خود گفت: مدتی بود دخترم «م» و
همسرم به شدت به من بیتوجهی میکردند و با بیاحترامی اعصابم را به شدت خرد کرده بودند و این احساس که به من خیانت میکنند را با رفتارهایشان تقویت کردند.
متهم به قتل در ادامه اظهاراتش اضافه کرد: به مدل لباس پوشیدن، حرف زدن دختر و همسرم به شدت مشکوک شده بودم و ظن این که آنها با کسانی رابطه نامشروع دارند، تمام ذهن مرا به خود مشغول کرده
بود، به طوری که دیگر طاقت دوام آوردن در این شرایط را نداشتم و هر دو را سر بریدم.
به گفته سرهنگ هادئی، «ام،ح» پسر ۱۶ ساله متهم به قتل در تحقیقات پلیسی اعتراف خاصی نکرده است، اما تناقضگوییهای این نوجوان منجر به آن شد که پس از انجام تحقیقات و قرار گرفتن دو متهم مقابل بازپرس ویژه قتل، «ن،ع» ۴٣ ساله به اتهام ارتکاب دو فقره قتل و «الف،ح» ۱۶ ساله به اتهام معاونت در جنایت با قرار بازداشت راهی زندان شدند.
زنان در سیاست ـ بمناسبت 8 مارس روز جهانی زن
هشتم مارس روز جهانی زن به تمام زنان جهان مبارک باد
متن سخنرانی در مراسم 8 مارس در کشور آلمان شهر مونستر
زنان در سیاست
تقسیم قدرت ، تقسیم مسئولیت را بدنبال خواهد داشت !
ویکتوریا آزاد
یکی از اصلی ترین اهداف طرفداران مساوات بین زنان و مردان همانا افزایش سهم قدرت و تاثیر گذاری زنان در
تمامی شئون اجتماعی وسیاسی است. بر اساس آ ماری که UNDP میدهد کمتر ار 10% زنان جهان در ا
رگانهای پارلما نی نمایندگی میکنند و تنها 6% از زنان پستهای وزارت دارند.
دنیای سیاست مردانه است . نقش زنان در عرصه سیاست گذاری کم و کوتاه مدت است، تغییرات
اجتماعی بر ساختار مردسالارانه کند و دشوار است، نقش زنان درحوزهً خصوصی و خانواده نقشی کلیدی است و در نتیجه امرمشارکت و حضور آنان در عرصه های اجتماعی را با موانع جدی روبرو میکند. ساعت کار زنان و مردان کاملا غیر عادلانه تقسیم شده بعبارتی زنان در بهترین حالت دستکم 70% امور
خانه را بعهده دارند و این در حالی است که بسیاری از این زنان در بیرون نیز کار میکنند.
تقسیم عادلانه قدرت در تمامی عرصه های اجتماعی و سیاسی بین زنان و مردان نه تنها ضامن پیشبرد دموکراسی است بلکه حق طبیعی شهروندی برای هر دو جنس است که سهم برابربرای تاثیر گذاری در عرصه های سیاسی را دارا باشند. حضور زنان بشکل فردی در عرصه سیاست معضل و سوال امروز ما نیست. مسئله امروز ماحضور زنان در عرصه سیاست گذاری بعنوان یک گروه اجتماعی است و برای این منظور نیاز به تدوین قوانین مبتنی بر حقوق بشرمسئله امروز ماست، اما در عین حال فراموش
نکنیم که تدوین قوانین لازم و ضروریست ولی کافی نیست. تغییرساختار مردسالارانه و فرهنگ مردسالار نیاز به کار طولانی و صبورانه دارد. قوانین رل مهم ولی محدودی را ایفا میکنند ، تجربه کشورهای غرب نیز نشان میدهد که هر آنزمان که تغییرات ساختاری بخصوص فرهنگی بسود زنان صورت نگیرد کماکان Patriarchat مردسالاری) نقش خود را ایفا میکند ولی اینبار با مکانیسم های پنهان و پیچیده تر.
چرا حضور زنان در سیاست کمرنگ است ؟
آیا کمبود وقت و مسئولیتهای خانوادگی زنان باعث کمرنگ بودن حضور آنان است؟ آیا عرصه سیاست برای آنان جاذبه
ندارد؟ آیا زنان را ههای دیگری را برای تاثیرگذاری بر میگزینند؟ آیا زنان بدلیل آنکه فضای غالب سیاست
را مردانه میبینند ، از اینروست که با دنیای سیاست فاصله میگیرند ؟ آیا جو غالب مردانه موجب دلسردی
زنان برای تاثیرگذاری میشود؟ آیا مردان شروط خود را به زنان تحمیل میکنند؟
پاسخ به تمامی این سوالات آری ست !
مسئولیت حفظ خانواده و کودک ، نگهداری فرزندان و پیران خانواده تماما تاریخا به زنان محول شده. در دوران حاضر به این مسئولیت کاردر بیرون نیز اضافه گردیده . عدم تقسیم عادلانه کار در خانه و جامعه یکی از اصلی ترین عوامل عدم مساوات در بین زنان و مردان است بطوریکه سهم بالای زنان از پذیرش مدیریت خانه و خانواده مانعی جدی برای پرداختن آنان به خود وسایر مسائل اجتماعی است. سوال اینست که چگونه میشود این مناسبات را تغییر داد و تقسیم کاری عادلانه در خانه و جامعه بنا کرد؟
اگر هدف را براین بگذاریم که میان زنان و مردان عدالت برقرار شود در آنصورت چاره ای جز بر هم زدن نظم کاذب گذشته را نداریم نظمی که به حکم زور و تاریخ به زن نقشی محوری در خانه داده و مرد را از قبول بسیاری از مسئولیتها که " زنانه " نیز تلقی میشود مبرا دانسته.
آیا نوع جنسیت دردنیای سیاست مهم است؟
واقعیت اینست که برای رشد و توسعه اجتماعی میبایست تمامی نیروهای انسانی بکار گرفته شود تا بهره مندی کافی نائل گردد. استعداد ، عقلانیت و احساس مسئولیت خصوصیتی انسانی است و نه جنسی.
به باور من تنها دادن فرصتهای برابر به زنان است که میتواند صلاحیتهای آنان را به نمایش گذارد
ما زنان باید خود را باور کنیم و دیوارخشتی ناباوری را از میان برداریم تا آنگاه در یابیم که هستی در دستهای ما
متحول میشود. بدون قبول حضور زنان در عرصه های اجتماعی و سیاسی و ارگانهای تصمیم گیری وسیاست گذاری نمیتوان ازنواندیشی سخن بمیان آورد. بسیار ظالمانه است که ما توانمندیها وشایستگیهای
زنی را که از حضور در صحنه اجتماعی محروم بوده و فرصت و امکان رشد جنبه های عقلانی ، فکری،
عاطفی و اجتماعی خود را نیافته با مردی مقایسه کنیم که درگیر مسائل اجتماعی بوده است.
زن و مرد هر دو ، باید از فرصتهای برابر و مساوی بهره مند شوند تا معلوم شود که زنان نیز همچون مردان توانائی
رشد و کسب شایستگیهای فراوانی دارند.
بدون حضور زنان در عرصه اجتماعی و سیاسی نمیتوان از تعادل اجتماعی و سیاسی جامعه سخن بمیان آورد. معضلات تاریخی زنان تنها با حضور گسترده زنان در دنیای سیاست است که میتواند راه
حلهای عملی خود را در یابد. تاریخ بشریت نشان میدهد که حرف آخر را قانون گذاران و سیاست گذارانند
که میزنند. زنان میبایست به لزوم حضور گسترده خود در عرصه سیاست پی برند و برای کسب حقوق حقه خود ، خود را به تفکر سیاسی و جنسیتی مسلح کنند. ما باید در آنجا که در بارهً ما تصمیم گرفته میشود حضور داشته باشیم. سرنوشت ما نیمی بدست ماست !!
مردان در این رهگذر یاران بی همتای زنانند و نه رقبای آنان!!
چگونه میشود در جهت تغییر این مناسبات غیر عادلانه عمل کرد ؟
وا قعیت اینست که ما نمیتوانیم به انتظار آن روز باشیم تا تحولی اساسی در ساختار اقتصادی و سیاسی کشور رخ دهد و دستی از آسمان بیرون آید و سرنوشت زنان را دگرگون سازد. برای احقاق حقوق شهروندی نیاز به چالش است و در این چالش زنان میبایست سهیم وبرای خود وزنه ای باشند . راه رسیدن به دموکراسی را میبایست زنان و مردان با هم بپیمایند. بدین منظور برای همراه کردن نیمه دیگر نیازمند تحولیم.
اولین گام ، حرکت در جهت تغییر نوع نگاهمان به نقشهای سنتی و از قبل تایین شده به زن و مرد است. این رلها و نقشها را میبایست بخوبی شناخت و تفکیک
کرد. فراموش نکنیم که این پروسه ای درازمدت و با شتابی آهسته و در خور ظرفیتهای فرهنگی هر جامعه ای ست.
اهدا ف ما جهانی است اما متد های ما محلی ست یعنی زنان در سراسر دنیا خواهان مساوات و حقوق
برابرنند اما شیوهای پیشبرد اهداف بنا به موقعیت فرهنگی هر جامعه ای متفاوت است.
اولین قدم برای تغییر طرز تلقی هاو تغییر این مناسبات غیر عادلانه ایجاد تحول و تغییر در نوع نگاه ما زنان به دنیای اطرافمان و مناسبات جنسیتی است . ما زنان اولین هدف این پروژه طولانی هستیم بدون تحول ریشه ای و بینشی در ما زنان نسبت به حقوق ونقش خود ، نمیتوان انتظار تکامل و تحول داشت. تا زمانی که به پسرانمان میگوئیم " تو مرد بزرگی هستی ، تو قوی هستی ، مرد که گریه نمیکند......" و تا زمانی که به دخترانمان میگوئیم " ضعیفه و یا دخترک بیچاره و یا ما زنها بد بختیم چرا زن بدنیا
آمدیم ویا اینکه من کار بیرون نمیکنم آقا چشمش کور پول بیاره" چگونه میشود انتظار داشت که مساوات بین زن و مرد جدی تلقی شود. ما زنان باید در مقابل اینگونه تعبیرها و برخوردها بطور جدی بایستیم و با بروز اینگونه رفتارها با خود و با دخترانمان قا طعانه
مبارزه کنیم. ما زنان هر گونه تعبیر و برخورد تحقیر آمیزی را که بواسطه تاریخ در فرهنگ مردان
متاسفانه نهادینه شده را میبایست بر نتابیم و با آن از در سازش در نیائیم. شیوه ما مسلماً مسالمت آمیزو مبتنی بر آموزش و گسترش اطلاعات در مورد علل و چگونگی جلوگیری از بروز چنین پدیده هائی است .
گام بعدی تلاش برای حضور در عرصه کار اجتماعی ، تولیدی و مدیریتی است (حق کارو معیشت) . تحقیقات نشان میدهد که همیشه در خانواده آن کسی قدرتمند است که معاش خانواده را
تامین میکند و نقش اصلی را در اقتصاد خانواده ایفا میکند. برای مثال زنان آفریقائی کشاورز از آنجا که نقش اصلی را برای خرید و فروش محصولات خود ایفا میکنند در نتیجه زن سالار هستند و تقریبا زن سالاری در آنجا حاکم است. البته در این مثال منظور تبلیغ زن سالاری نیست چرا که هدف جنبشهای زنان انسان سالاری است !!
تقسیم کار در خانه یکی از مهمترین راههای ایجاد وقت و آزاد سازی انرژی است. بدون یک تقسیم کار عادلانه، زنان قادر نخواهند بود که در عرصه فعالیتهای اجتماعی حضور یابند. متحول شدن و تغییر الگوهای از پیش تعیین شده، تقسیم کار در خانواده گامی جدی خواهد بود برای ایجاد مناسبات بهتر بین زن و مرد و هم چنین باز شدن راه برای ورود زنان به سایر عرصه های زندگی.
گام بعدی که بسیار نیز حائز اهمیت است همراه کردن مردان با خیل عظیم زنان برای پیمودن راه دشوار رسیدن به دموکراسی خانوادگی و اجتماعی است. جنبش زنان بدون حضور گسترده مردان پیش نخواهد
رفت. چنانچه در این مسیر مردان حاضر به تقسیم قدرت و تسلیم جایگاه غصب کرده زنان نباشند امر
پیشبرد مساوات با زنان دشوار پیش خواهد رفت. مردان بلحاظ تاریخی فرصت آنرا یافته اند که مهر هویتی خود را بر قلمرو بشریت ثبت کنند و از اینرو
تقسیم عادلانهً سهم در این قلمرو کار آسانی نیست و تنها در پرتو درک و آگاهی ست که این امر ممکن میشود. جنبش زنان در حال اعتلاست و حق مداری
سوال امروز زنان در سرا سر جهان است ، مردان نیز به این جنبش پیوسته اند و راهی جز سازش و پذیرش این واقعیت نیست که باید زنان را برسمیت
شناخت. امروز هر گونه مقاومت در مقابل این جنبش عظیم سرنوشتی جز شکست بدنبال نخواهد داشت.
مکانیسمهای استیلا و اعمال قدرت بر زنان کدامینند ؟
خانم esÅ Berit پروفسور در روانشناسی اجتماعی در کشور نروژ پس از تحقیقات بسیار در زمینه نوع
رفتار و واکنشهای برخی مردان نسبت به زنان برای اعمال قدرت و تسلط برآنان به 5 شیوه و یا تکنیک برخورد دست پیدا کرد. البته این به این معنا نیست که همه مردان از این اسلوب استفاده میکنند و یا همه زنان در معرض اینگونه برخوردها قرار میگیرند.
آن پنج نوع برخورد عبارتند از :
نامرئی انگاشتن و نادیده گرفتن زنان : برا ی مثال وقتی زنی در جمعی سخن را بدست میگیرد ، مردان شروع به جابجائی
بروی صندلیهای خود میکنند و یا روزنامه ای بدست میگیرند ویا سعی میکنند به نوعی بی توجهی خود را نشان دهند. این بدترین شیوه تسلط است. زن در چنین شرایطی خود را نا امن و ناتوان و بی ارزش احساس میکند.
استفاده ازاین شیوه های رفتاری منجربه کمرنگ کردن هویت و حضور زنان میشود. این شیوه برخورد سعی بر آن دارد که هرآنگاه زنی دهان به اظهار نظر گشود اورا به گونه ای خنثی سازد مثلا از طریق آنکه از نظر او عبورکند و آنرا نشنیده بیانگارد و جنبه ای دیگر را مطرح کند ویا مسئله را به سویی سوق دهد
که نظر زن نادیده تلقی شود و ازآن یا چشم پوشی شود و یا در سایه قرار گیرد.
مضحکه کردن و تمسخر آمیز برخورد کردن ودست کم گرفتن زن : بگونه ای که زن خود را خجالت زده و نادان
احساس کند همان پدیده ای که بدنبال خود پاسیفیسم و کناره گیری را بدنبال می آورد. برای مثال بارها شنیده ایم که آقایان گفته اند که : " کاری که خانم ها بکنند بهتر از اینها از آب در نمییاید" و یا " حالا دو
تا زن با هم حرفشون شده بمن چه من تو دعوای دو تا زن دخالت نمیکنم " و یا" زن جماعت بجز غیبت کردن مگه کار دیگه هم بلده" و یا رانندگی زنان رو به تمسخر گرفتن و امثال اینگونه برخوردها !
پنهان ساختن اطلاعات از زنان و گفتگو های پشت پرده: در این حالت از آنجا که مردان زنان را ناتوان
میدانند سعی میکنند در گفتگوهای پشت پرده توافقات لازم را با هم و بدون حضور زنان بعمل آورند و در
نتیجه سر موعد مقرر خود تصمیمات هماهنگ شده خود را بدون حضور زنان به اجرا میگذارند.
مجازات دو جانبه و دوبله: برای مثال زنی که مادر است و فعالیت سیاسی و اجتماعی دارد از طرف
جامعه مورد سرزنش قرار میگیرد که گویا او مادر بدی است و یا اگر تنها وظایف مادری را انجام دهد آنگاه نیز سرزنش میشود که چرا در امور اجتماعی غیر فعال است . و یا مثال دیگر: مرد برای آنکه زن را تحت کنترل خود در آورد از دادن سرویس و توجه و عشق به زن و کودکان خودداری میکند تا اوضاع را مهار و بر طبق دلخواه خود در بیاورد.
القاء احساس گناه و مغبون بودن به زن : برای مثال اگر بچه ها مفتخر به اخذ امتیازاتی در زندگی و اجتماع شدند این را مدیون پدرشان هستند اما اگر دچار خطا شدند مسبب مادر بی عرضه است که موجب به کجراه رفتن بچه ها شده. بعبارتی زنان همیشه گناهکارند. یا مثلا اگر زنی مورد بی حرمتی
آقائی قرار بگیرد باید دید که از ایشان چه عملی سر زده که آ قا به خود جرات داده که چنین و چنان بگوید.
پدیده های بالا نه تنها در حوزه خانواده بلکه در دنیای سیاست و عرصه های اجتماعی دیگر نیز بروز پیدا میکند
و لی راه مقابله با آن اینست که اولا این پدیده را بخوبی بشناسیم و دوما راههای مقابله با آن را بیاموزیم . بروز اینگونه برخوردها بارها موجب
دلسردی زنان از شرکت در امور اجتماعی و حوزه های سیاسی میشود. حتی به موجب این گونه برخوردها بسیاری از زنان دیده شده که از حضور در حوزه هائی که مردان شرکت دارند خودداری میکنند.
شیوه های مقابله با مکانیسم های فشار میتواند عبارت
باشد از
باید به خود و به تواناییهای خود باور داشت . باید اعتماد به خود را بالا برد و از این فکر فاصله گرفت
که گویا عامل همه اشتباهات ما زنانیم. خود را احمق و ناتوان نپنداشت و به ارزشهای وجودی خود پی برد.
باید فهمید که این متد ها فقط بخاطر از میدان بدر کردن زنان است و در مقابل این شیوه ها مقاومت پایدار نشان داد.
باید در خانه ، محل کار، فامیل، انجمن ها و احزاب بحثهای جنسیتی را دامن زد و نشان داد که ما هر دو انسانیم ولی دریچه نگاهمان به هستی و پدید ها میتواند متفاوت باشد و این تفاوت عامل تکامل است.
باید نشان داد که به حساب آوردن زنان و کمک به ارتقاء حضور آنان نه فقط جامعه را پر بارتر میکند بلکه خانواده را نیز محکمتر و عشق را نیز افزون تر میکند. باید تواناییهای خود را به نمایش گذاشت و از رقبا و سر زنش های خار مغان نهراسید.
میخواهم سخنم را با این جملات بپایان برسانم :
در پدیده هستی اساساً تقسیم ارزشها نه بر اساس جنسیت بلکه بر اساس جایگاه انسانی است. زن و مرد هر دو پاره های یک انسانیت واحد ند. تقسیم انسانها به جنس برتر و دون تر تقسیمی بدور از فلسفه زایش هستی است. نگاه ابزاری به زن و پنداشتن او چون جنس دوم نگاهی بدور از ارزشهای والای انسانی و
اصیل فلسفه عدل هستی است. اگر زمین برای تمامی بشر آفریده شده است پس زنان نیز نیمی از این زمینند! اگر وظیفه حفظ و نگاهداری این زمین بر عهدهً بشر واگذار شده است پس زنان نیز نیمی از این محافظینند! اگر به انسان وظیفه حاکمیت بر سرنوشت خود محول شده پس زنان نیز نیمی از این حاکمانند.
با پیوند های خواهرانه و آرزوی توفیق برای جنبش پایدار زنان ایران
نگاهی به وضعيت کنونی جنبش زنان در ايران
فرناز قاضی زاده
برخی تلاش گروهی از فعالان جنبش زنان برای راه يافتن به استاديوم های ورزشی را تابوشکنی نمی دانند و می گويند که جنبش زنان راه را به اشتباه رفته است
جنبش زنان در ایران، سالهاست که فعالیت می کند. سابقه این جنبش را به دوران قاجاریه نسبت داده اند و گفته می شود که زنان ایران از همان زمان برای دریافت حقوق برابر تلاش کرده اند. اما تا چه حد این تلاش ها موفق بوده، موضوعی است که همه به آن جواب مشابهی نمی دهند. برخی معتقدند جنبش زنان در ایران از واقعیات جامعه فاصله دارد و خواستهای واقعی آنرا مطرح نمی کند.
مثلا برخی تلاش گروهی از فعالان جنبش زنان برای راه يافتن به استاديوم های ورزشی را تابوشکنی نمی دانند و می گويند که جنبش زنان راه را به اشتباه رفته است. اما منصوره شجاعی، فعال حقوق زنان، می گويد که جنبش زنان قربانی تفکر قشر روشنفکر شده است: "جنبش زنان همواره به ويژه قربانی قشر روشنفکر سياسی شده است که گفته اين طور مسائل عمده نيست و به (اين گونه) مسائل زنان توجه نکرده است. اتفاقا جامعه هميشه از زاويه مسائل کم اهميت ضربه خورده است."
به عقیده او جنبش زنان متعلق به جامعه متوسط و تحصیل کرده است اما نیازها و مطالباتی را که مطرح می کند نیاز همه اقشار جامعه است.
او می گويد: "اکثر فعالان جنبش زنان از طبقه متوسط مرفه و تحصيلکرده بوده و نيازهای حقوقی و آموزشی را مطرح می کرده اند. ما نمی توانيم بگوييم که اينها نيازهای واقعی زنان نيست. مگر آموزش فقط برای طبقه متوسط خوب است اما نه برای طبقه فرودست."
اما اینکه خواستهای واقعی زنان در ایران چیست سوالی است که همیشه مطرح بوده. نسرین ستوده حقوقدان و فعال حقوق زنان وکودکان در اين باره می
گويد: "مشکل اساسی زنان در دو حوزه قابل بررسی است. يکی حقوق مدنی آنها و دوم استقلال سياسی آنها.
جامعه ای که حق رای به زنان می دهد اما حق آنها را در خانه تضييع می کند به نظر من در چنين جامعه ای حقوق زنان محقق نشده است."
هیچ میزانی برای سنجش موفقیت جنبش زنان در ایران وجود ندارد. برخی معتقدند درصد بالای ورود دختران به دانشگاه و حضور زنان در جامعه ایران که تفاوت معنا داری با اغلب کشورهای منطقه دارد، می تواند دلیل موفقیت این جنبش باشد.
منصوره شجاعی، فعال حقوق زنان، می گويد: "جنبش زنان در ايران فراز و نشيب فراوانی را پشت سر گذاشته است. اصلا در برخی مقاطع موجب تغيير قوانين به نفع زنان شده. باز حرکتی آمده و اين تلاش ها را خنثی کرده است. اما اين تلاش همچنان در حال پيشرفت است. درصد زيادی از زنان ايران - چه مذهبی و چه غير مذهبی - به نابرابری ديه شان، حقوق مدنی شان، نابرابری سهم الارث و مباحث ديگر که در قانون ما تبعيض آميز است اعتراض دارند."
برای اینکه بگوییم این جنبش چقدر موفق بوده یا نه باید پیش از هر چیز بدانیم که جنبش زنان درایران چه هدفی برای خود تعیین کرده است. به گفته خانم شجاعی این الگو باید با شرایط داخلی و سنتی ایران هماهنگ باشد: "الگوی غربی و شرقی يا هيچ الگوی جغرافيايی ديگر برای جامعه ايده آل برای زنان نداريم. ما به مساوات فکر می کنيم به برابری و جامعه ای که زنان و مردانش در کنار هم از يک نوع حقوق و قانون بهره مند بشوند."
به عقیده منصوره شجاعی دولتی شدن جنبش زنان پیش از انقلاب باعث شده بود که این جنبش به قهقرا برود و در مقاطعی کاملا کارکرد خود را از دست داد، شاید از این روست که زنان در سالهای اخیر
همواره از دولتی شدن فعالیت های جنبش زنان واهمه دارند و ازاین روست که پرستو دو کوهکی می گوید: " کارهايی که در حوزه زنان می شود کارهای غيردولتی است. شايد فشارها بيشتر شده باشد يا بدفهمی بين دولت و بخش غيردولتی زياد شده باشد.
بخشی که دولت خاتمی و در واقع زهرا شجاعی و مرکز مشارکت امور زنان فعاليت می کرد، کمک کار بود اما اساس کار نبود."
هشتم مارس امسال هم زنان برنامه های زیادی را در سراسر ايران اجرا می کنند و جنبش زنان در ایران راه خودش را می رود گرچه به عقیده خانم شجاعی:
"در جاهايی جنبش زنان توانسته بسيار بسيار موفق باشد ولی در جاهايی هنوز نتوانسته موفق باشد."
خبرنگاران بازداشت شده در فرودگاه امام خمینی تا ماه دیگرمحاکمه می شوند
شيرين عبادی، وکيل سه فعال بازداشت شده جنبش زنان : نحوه دستگيري موكلانم در فرودگاه با موازين قانون آيين دادرسي كيفري مغايرت دارد
خبرگزاري كار ايران : منصوره شجاعي, فرناز سيفي و طلعت كريمنيا از فعالان جنبش زنان كه براي شركت در يك دوره آموزش روزنامهنگاري عازم كشور هند بودند, روز شنبه هفتم بهمن ماه جاري در فرودگاه امام خميني بازداشت شدند
"شيرين عبادي", وكيل مدافع اين فعالان جنبش زنان با اعلام اين مطلب به خبرنگار "ايلنا"، گفت: پس از آنكه موكلانم در فروگاه امام خميني پس از آنكه پاسپورتهاي خود را ارائه كردند، به همراه تني چند از خبرنگاراني كه قصد شركت در اين دوره آموزشي را داشتند، بازداشت و از آنها بازجويي شد.
وي افزود: پس از بازجويي به عمل آمده شجاعي, سيفي و كريم نيا از ساير خبرنگاران جدا و با حكم جلب به منازلشان برده شدند و در آنجا بازرسي دقيقي
از آنها به عمل آمد و كامپيوتر, موبايل, كتابها و جزوات شخصي آنها ضبط شد.
عبادي با بيان اينكه شجاعي, سيفي وكريم نيا هم اكنون در بازداشت به سر ميبرند، گفت: بقيه خبرنگاراني كه قصد شركت در اين دوره آموزشي را داشتند نيز پس از چند ساعت بازجويي آزاد شدند و به آنها اعلام شد كه ميتوانند در اين دوره آموزشي شركت كنند ، اما ممكن است در مراجعه به كشور دچار مشكل شوند.
وكيل مدافع اين سه فعال جنبش زنان با اشاره به پيگيريهاي خود در خصوص پرونده موكلانش، گفت: امروز براي پيگيري پرونده موكلانم به شعبه اول دادياري تحقيق دادگاه انقلاب مراجعه كردم ، اما متوجه شدم كه پرونده در بخش امنيتي دادگاه انقلاب مطرح است و بازپرس ويژه امنيتي دادسراي انقلاب نيز به بنده اعلام كرد كه چون بازجويي مربوط به پرونده هنوز به پايان نرسيده است اين پرونده به اين بازپرسي اعاده نشده است.
عبادي , نحوه دستگيري موكلانش در فرودگاه امام خميني را با موازين قانون آيين دادرسي كيفري مغاير دانست و گفت: به موجب قانون، اتهام بايستي به متهم تفهيم و دلايل اتهام نيز اعلام شود و سپس برگه بازداشت صادر شود در حالي كه در خصوص موكلان بنده اين حكم بازداشت از قبل صادر شده بود. بنده اميدوارم مقامات قضايي به بازپرسيها تذكر دهند كه مقررات آيين دادرسي كيفري ر ا رعايت كنند.
شيرين عبادي تصريح كرد: تاكنون اجازه مطالعه پرونده را به بنده ندادهاند و نتوانستهام وكالتنامه خود را در پرونده بگذارم.
تهیه خبر سایت پیک ایران
بازداشت بيش از 40 تن از فعالين حقوق زنان
روزنا: بيش از 40 تن از فعالين حقوق زنان در آستانه روز جهاني زن و در مقابل دادگاه انقلاب تهران بازداشت شدند.
اين تعداد از فعالان جنبش زنان كه در اعتراض به دادگاه 5 نفر از فعالان اين جنبش، امروز يكشنبه، 13 اسفند از ساعت هشت ونيم صبح همزمان با برگزاري دادگاه، مقابل دادگاه انقلاب تجمع مسالمت آميزي برپا كرده بودند، توسط نيروهاي نظامي – امنيتي بازداشت شدند.
اين درحالي است كه دادگاه پروين اردلان، نوشين احمدي خراساني و سوسن طهماسبي و شهلا انتصاري و فريبا داوودي مهاجر، 5 نفر از فعالان جنبش زنان،
برگزار نشده است و اين پنج نفر به هنگام خروج از دادگاه همراه بقيه بازداشت شدگان دستگير شدند .
در ميان بازداشت شدگان چهره هاي مختلفي از روزنامه نگاران، نويسندگان و فعالين حوزه زنان ديده مي شوند.
با فرا رسيدن 8 مارس ( روز جهاني زن ) گروهي از فعالان حقوق زنان با انتشار بيانيه اي با عنوان ما چشم به آينده دوخته ايم اعلام كردند كه روز يكشنبه سيزدهم اسفند ماه ساعت 8 و نيم صبح، در برابر دادگاه انقلاب (خيابان شريعتي، ابتداي خيابان معلم) جمع مي شوند و اعتراض خود را نسبت به هرگونه برخورد امنيتي و قضايي با فعاليتهاي مدني و مبارزات مسالمتآميز زنان براي احقاق حقوق خود ابراز مي دارند.
اسامي تعدادي از بازداشت شدگان به شرح زير است:
آسيه اميني، ژيلا بني يعقوب،محبوبه عباسقلي زاده، محبوبه حسين زاده، سارا لقماني، زارا امجديان، مريم حسين خواه، جلوه جواهري، نيلوفر گلکار، پرستو دوکوهکي،زينب پيغمبر زاده، مريم ميرزا، ساغر لقايي خديجه مقدم، ساقي لقايي، ناهيد کشاورز، مهناز محمدي، نسرين افضلي، طلعت تقي نيا، فخري شادفر، مريم شادفر، الناز انصاري، فاطمه گوارايي، آزاده فرقاني ،سميه فريد، مينو مرتاضي، سارا ايمانيان ، ناهيد جعفري، سوسن طهماسبي، پروين اردلان، نوشين احمدي خراساني و شهلا انتصاري.
همچنين شادي صدر فعال جنبش زنان و وکيل مدافع شهلا انتصاري نيز در ميان بازداشت شدگان قرار دارد.
Jahresüberblick über die Unterdrückung von Frauen im Iran
Freitag, 30 März 2007
NWRI – Das Frauenkommitee des NWRI untersuchte die Unterdrückung von Frauen im Iran im vergangenen Jahr zusammen. Das Ergebnis ihrer Studie zeigt, dass 88% der Frauen Opfer psychischer Gewalt waren. Sie sind Mobbing, Schikanen und Unterdrückung ausgesetzt, weil sie den falschen Stil oder die falsche Farbe für ihre Bekleidung gewählt haben. Der Ausdruck im Jargon der Mullahs "schlecht gekleidet" bezieht sich nicht nur auf das Kopftuch sondern auch auf das Verhalten und alle Kleidungsstücke, die eine Frau über ihrem Körper trägt und wird als Quelle von Verführung und Sünde gesehen.
Im letzten Jahr (vom 21. März 2006 bis 21. März 2007) wurden 317.000 Frauen auf der Straße wegen ihrer Attraktivität verwarnt. Das wurde genutzt, um in Büros und Universitäten zu noch repressiveren Regulierungsmitteln zu greifen.
Der Wissenschaftsminister erklärte, dass anstößige Bekleidung bei Studentinnen ein schockierendes Image für die Universitäten hervorgerufen hätte: "Die Universitätsumgebung ist nicht frei von Zwang. Studenten können nicht mit sonderbarer Kleidung und Make-up zur Universität kommen, weil das Verwirrung hervorruft. Gerade sie sollten sich korrekt kleiden und die Seriosität der Universität wahren. Studenten, die mit ihrer Art der Bekleidung den universitären Rahmen nicht respektieren, müssen wieder nach
Hause geschickt werden." (Kargozaran Newspaper, 21. Januar 2007)
Einige staatliche Vertreter erklärten ebenfalls, dass "Frauen im schwarzen Chador weniger Aufmerksamkeit erregen". (Iran Press News, 29. Januar 2007)
Ein Abgeordneter des Regimes bemerkte: "Frauen dürfen keine frivole Kleidung anziehen, die sie von einander unterscheidet und sie zum Objekt der Begierde macht, seit die Religion das Tragen provokanter Kleidung verboten hat." (Kargozaran Newspaper, 21. Januar 2007
Sexuelle Gewalt spielt in 76% der Fälle eine Rolle und ist damit die zweithöchste Zahl von Gewaltfällen. Sie ist härter und häufiger als psychische Gewalt. Über sexuelle Probleme in der Privatsphäre weigern sich Frauen zu sprechen. Es kann daraus geschlussfolgert werden, dass die Zahl der sexuellen Gewalt noch höher liegt, weil das Schweigen der Frauen zu dieser Problematik zum Ansteigen von sexuell übertragbaren Krankheiten und psychischen Traumata führt.
Mädchen glauben, dass der einzige Weg, um sexueller, familiärer und sozialer Gewalt zu entgehen, höhere Schuldbildung sei. Sie sehen in der Universität einen Ausgang, um der Zwangsverheiratung zu entgehen und eine Gelegenheit durch den Teilnahme an Kursen und Seminaren unabhängig leben zu können, auch wenn die Gewalt an Universitäten andere Formen annimmt. Außerdem mussten wir feststellen, dass die Gewalt gegen Frauen dramatisch
angestiegen ist, seit Ahmadinejad der Präsident der Mullahs wurde.
Im Iranischen Jahr 1385 (21. März 2006 bis 21. März 2007) protestierten Frauen im ganzen Land. Am 12. Juni, gingen 3.000 Frauen auf die Straßen, am 8. März demonstrierten 1.000 Frauen in Teheran und einige Tausende in der kurdischen Stadt Sanandaj. Diese Bewegungen wurden verschärft unterdrückt und führten zu Hunderten Festnahmen.
Das Jahr 1385 kann mit offiziellen Zahlen zusammengefasst werden, die den Schleier über einer entsetzlichen Realität lüften:
Hinrichtungen und Tod durch Steinigung: 8
Todesurteil und Verurteilung zum Tod durch Steinigung: 52
Zahl der weiblichen Gefangenen: 5.413
Verhaftete Frauen: 5.978
Verwarnungen wegen schlechter Bekleidung: 317.193
Unterdrückungsmaßnahmen gegen Frauen: 100
Vorladungen vor Gericht und Verurteilungen: 558
Ehescheidungen: 2.786
Von zu Hause entlaufene Mädchen: 302.399
Pro Tag ins Ausland verkaufte Frauen: 54 Frauen zwischen 16 und 25 Jahren (19.710 pro Jahr)
Arbeitslose Frauen: 1.300.012
In Armut lebende Frauen: 8.002.500